بلاگ

آیا سازمان ها هم مثل آدم ها می توانند یاد بگیرند؟

قسمت اول: نگاهی به مدل سازمان یادگیرنده

 

  • آیاپیش آمده است که در یک مورد بخصوص به کارمندانتان تذکری داده باشید،ولی باز ببینید آن ها بدون توجه به تذکرشما همچنان به روال قبل کارشان را انجام می دهند و شما را از توضیح دادن خسته می کنند؟
  • آیاپیش آمده افراد مختلف سازمان با هم درگیر شده باشند و بدون توجه به اهداف و منافع کسب و کاربه درگیری ادامه دهندو هیچ یک از طرفین از موضع خودش کوتاه نیاید؟
  • ایاخطا یا اشتباهی را در کسب و کارتان سراغ دارید که علیرغم خسارتی که واردمی کند، بارها تکرارشده است ؟

اگر پاسختان به این سوالات مثبت است یعنی سازمانتان یاد نمی گیرد!

 

این درست است که سازمان ها هم مثل آدم ها می توانند هر چقدر پیشرفت می کنند از خطاهایشان درس بگیرند و به آموخته هایشان اضافه کنند. به این سازمان ها، سازمان یادگیرنده میگوییم.
پیتر سنگه در سال ۱۹۹۰ کتابی نوشت به اسم پنجمین فرمان و در آن کتاب در مورد نظریه مدیریتی خودش نوشت. سنگه میگه :”سال ها بود که تلاش می کردیم تفکر سیستمی را در سازمان ها پیاده کنیم و از بروز مسئله های تکراری در سازمان ها جلوگیری کنیم ولی موفق نمی‌شدیم. تا اینکه به این نتیجه رسیدیم که تفکر سیستمی خودش به تنهایی کافی نیست.”
شاید نمی دانستید اما یادگیری سازمانی مهمترین ابزار برای توسعه سازمانی است (OD) . تقویت یادگیری کارمندانتان، باعث رشد آن ها میشود و آن ها را قادر به حل مشکلات می کند. بنابراین، سازمان یادگیرنده تکامل پیدا می کند تا بتواند به تغییرات پاسخ دهد.
در دنیای رقابت، سازمان ها باید محیط کار را به مکانی پویا و موثر برای بهینه سازی استعداد کارمندانشان و همسوسازی آن ها با اهداف کسب و کار سازمانی تبدیل کنند. اما، این فرآیند ساده نیست. سازمان ها متشکل از سیستم ها و استراتژی های پیچیده‌اند. برای همین مدل های یادگیری آن ها متفاوت است.

حالا سازمان یادگیرنده چیست؟

وقتی سازمان شما یادگیرنده است، نه تنها یادگیری را به افراد خودش آموزش می دهد، بلکه کارمندان را به یاد گرفتن تشویق میکند، تبادل اطلاعات را ترویج می دهد، و افراد را از طریق یک آرمان مشترک با ایده ها و تغییرات جدید سازگار می کند. همه سازمان ها یاد می گیرند. چه خودشان آگاهانه تصمیم بگیرند یاد بگیرند یا نه – چون یاد گرفتن یک نیاز اساسی برای وجود پایدار آن ها در دنیای کار است. ایده سازمان یاد گیرنده آنقدرها هم که فکر می کنید جدید نیست. اگر در تاریخ به عقب نگاه کنید، حتی در آثار فیلسوف چینی، کنفوسیوس (۵۵۱-۴۷۹ قبل از میلاد) به چنین سازمان های یادگیرنده ای بر میخوریم. کنفوسیوس معتقد بود که «بدون یادگیری، عاقل نادان می‌شوند. و با یادگیری، احمق ها عاقل می شوند.» او معتقد بود که همه باید از یادگیری بهره ببرند.
در دهه ۱۹۷۰، نام همین ایده به یادگیری سازمانی تغییر پیدا کرد. دو تن از محققان اولیه در زمینه این ایده کریس آریگریس و دی. شون (۱۹۷۸) از دانشگاه هاروارد بودند. اما با اینکه این ایده رو مطرح کرده بودند، سازمان ها او را قبول نکردند.
اما، در دهه ۱۹۸۰، سازمان‌های کل دنیا خودشان به این نتیجه رسیدند که یادگیری به آن ها کمک میکند مزیت رقابتی به دست بیاورند. پس از آن، پیتر سنگه (۱۹۹۰)، مفهوم سازمان یادگیرنده را مطرح کرد که باعث شد این ایده محبوبیت جهانی پیدا کند. پیتر سنگه مفهوم سازمان های یادگیرنده را در کتاب خودش با عنوان پنجمین فرمان رایج کرد.
به گفته سنگه، این سازمان ها مکان‌هایی هستند که “افراد به طور مستمر ظرفیت خود را برای ایجاد نتایجی که واقعاً می‌خواهند گسترش می‌دهند، جایی که الگوهای جدید و گسترده‌ای از تفکر پرورش می‌یابد، جایی که آرزوهای جمعی آزاد می‌شوند، و افراد به طور مداوم یاد می‌گیرند که چگونه با هم یاد بگیرند.”

سازمان یادگیرنده

این همه از مفهوم سازمان یاد گیرنده گفتیم، خب یعنی چی؟

ما از مفهوم “سازمان یادگیرنده” به عنوان ابزار استفاده می کنیم. این ابزار برای پیاده سازی مضامین مدیریت دانش و مدیریت تغییر در یک سازمان استفاده می شود. اگر بخواهیم به زبان ساده تر بگوییم مفهوم “سازمان یادگیرنده” به عنوان ابزاری برای ایجاد تغییرات مورد نیاز برای بهبود کیفیت عملیات استفاده می شود.
بعد از اینکه پیتر سنگه این مفهوم را مطرح کرد، بسیاری از مشاوران و سازمان ها اهمیت تجاری سازمان یادگیرنده را درک کردند.
با مطرح شدن این مفهوم مشخص شد که یادگیری سازمانی برای ارتقای بهره وری کارکنان، داشتن ساختار سازمانی بهتر، فضای کاری بهتر در سازمان و… کاملا ضروری است. اما بحثی که حالا مطرح بود بر سر اجرای موثر مفهوم سازمان یادگیرنده در سازمان ها بود.
خیلی ها فکر می کنند که سازمان یادگیرنده هنوز یک مفهوم ایده آل و انتزاعی است، که کامندان نمی توانند آن را به طور کامل درک کنند پس نمی توان آن را با قدرت کامل اجرا کرد. با این حال، باید پذیریم که کتاب پیتر سنگه ابعاد جدیدی به اثربخشی سازمانی داده است. با تطبیق ماژول های پیشنهادی وی، سازمان شما می تواند ظاهر جدیدی بدست بیاورد.

آیا سازمان یادگیرنده ویژگی های خاصی هم داره؟

به گفته پیتر سنگه، ۵ اصل اساسی وجود داره که سازمان های یادگیرنده برای موفقیت باید از آن ها پیروی کنند:
۱. قابلیت شخصی
۲. یادگیری تیمی
۳. مدل های ذهنی
۴. آرمان مشترک
۵. تفکر سیستمی
اگر این مطلب و کتاب پنجمین فرمان برایتان جالب بود باید بدانید که پیتر سنگه دانشمند در زمینه علوم سامانه ها و از دانشمندان مهم تفکر سیستمی است. هر چند کتاب پنجمین فرمان از مهم ترین کتاب هایش است اما کتاب های دیگری به اسم، پنجمین فرمان در عمل، جستارهایی در رهبری و رقص تغییر: چالش های تغییر پایدار در سازمان یادگیرنده، دارد.
اگر علاقه مند هستید بیشتر با سازمان های یادگیرنده و اصول آن ها آشنا بشوید، با ما همراه باشید و این سری مقالات را دنبال کنید.

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید