مسئله حل کن تا کامروا شوی (قسمت اول)
آشنایی با دانش حل مسئله:
آدمها گاهی اوقات از اول صبح سرحال از خواب بلند نمیشوند و یا به قول بعضیها از دنده چپ بیدار میشوند، حتماً شما هم این موضوع را تجربه کرده اید. حال تصور کنید در یکی از همین روزها وقتی با هزار سختی بالاخره در محل کار خود حاضر میشوید، صبح اول وقت آقای رئیس شما را صدا کند و بیمقدمه کلی ایراد از کار شما بگیرد و بدون اینکه به شما فرصت توضیح دادن بدهد چند روز به شما فرصت دهد تا اوضاع را مرتب کنید. چه احساسی میکنید؟
حتماً خیلی عصبانی و دلخور میشوید. حال میخواهید چهکار کنید؟ چه رفتاری میکنید؟ همة آدمها، یعنی هر کس دیگری هم که بهجای شما در آن شرایط باشد همین احساس را تجربه میکند، اما تفاوت در رفتارهای مختلفی است که آدمها از خود نشان میدهند.
آشنایی با دانش حل مسئله:
بعضیها همان جا، خدمت آقای رئیس! عصبانی میشوند و بالاخره صدایشان با صدای آقای رئیس بالا میرود و یا خلاصه چیزی میگویند و نمیگذارند که حرفی در دلشان بماند! عدهای دیگر با ناراحتی از اتاق خارج میشوند، چنددقیقهای محل کارشان را ترک میکنند و با خودشان فکر میکنند که شاید نتوانند با این آدم کار کنند و بهتر است که از این مجموعه جدا شوند و همینطور در ذهن این مسیر را پیگیری میکنند که چطور میتوانند کار دیگری پیدا کرده و با چه کسانی میتوانند برای پیداکردن کار جدید تماس بگیرند و … .
بعضیها هم وقتی از اتاق بیرون می آیند و با خودشان میگویند: این آدم کلاً اینطور است، بي دليل ايراد میگیرد. بعد هم سرکارشان برمیگردند و کار را به همان منوال پیش میبرند. دسته آخر کسانی هستند که حرف آقای رئیس را جدی میگیرند و متمرکز میشوند روی این موضوع که واقعاً چه اتفاقی افتاده؟ مشکل کجاست؟ و سعی میکنند آن را حل کنند. شما چهکار میکنید؟ کدام روش را میپسندید؟ مشابه کدام رفتار عمل میکنید؟
اگر هرکدام از رفتارهای سه دسته اول یعنی عصبانی شدن، قهر کردن، و یا بی تفاوتی را پیش بگیرید جزء آدمهای هیجان مدار هستید. یعنی هیجان شما عامل اصلی تعیینکننده عکسالعملهای شماست. این هیجان میتواند از هر نوعی باشد: خوشحالی زیاد، غم، عصبانیت، شگفت زدگی و یا هزاران احساس دیگری که آدمها در مواجه شدن با رویدادها تجربه میکنند.
انسان های هیجان مدار چه کسانی هستند؟
در افراد هیجان مدار همین هیجانها رفتار بعدی آنها را تعیین میکند. اصل مهم نیست که شما حق دارید در آن لحظه آن احساس یا دانش حل مسئله را داشته باشید یا نه. قطعاً آنچه احساس شماست ارزشمند است و قابلاحترام اما توجه اصلی ما بر این نکته است که گاهی این احساسات منشأ عمل میشوند.
انسان های مسئله مدار چه کسانی هستند؟
بعضي افراد بعد از تجربه یک احساس تأمل میکنند و موضوع را خوب بررسی میکنند و بعد رفتاری از خودشان نشان میدهند. روانشناسان این دسته افراد را تیپ مسئله مدار می نامند. آنچه رفتار بعدی یا به عبارتی واکنش را در آدمهای مسئله مدار تعیین میکند در واقع راهکاری است که برای حل مسئلهای که پیشآمده به ذهنشان میرسد.
آدمهای مسئلهدار هیچوقت رفتارشان را در مقابل مسائل بر مبنای هیجانات تنظیم نمیکنند چرا که معتقدند اینگونه رفتارها نهتنها اثربخش نیست و مشکلی را حل نمیکند، بلکه میتواند شرایط را پیچیدهتر کند. این به این معنا است که آن ها دانش حل مسئله را فرا گرفته اند.
اگر به مثال بالا بیشتر توجه کنید متوجه میشوید که رفتارهای هیجانی میتوانند مشکلات جدیدتری تولید کنند. آنها انرژیشان را با سختتر کردن شرایط هدر نمیدهند؛ بلکه سعی میکنند مسائلشان را حل کنند و از انرژیشان برای توسعه زندگی فردی و بهتر کردن شرایط استفاده کنند.
انسان های مسئله مدار چه کسانی هستند؟
آدمهای مسئله مدار افرادی هستند که از زندگی احساس رضایتمندی بیشتری دارند و ما آنها را مدام در حال تغییرات مثبت و جهتدار، رشد و توسعه میبینیم و دارای دانش حل مسئله هستند. البته نباید فکر کرد که این افراد آدمهای بیاحساسی هستند و یا نمیتوانند بسیاری از تجربههای احساسی و عاطفی را درک کنند و یا زیادی منطقی هستند و… اصلاً اینطور نیست.
این افراد فقط بهخوبی یاد گرفتهاند که چطور میتوان مسئله و یا مشکل را از طریق دانش حل مسئله حل کرد و انرژیهای فردی را هدر نداده و از آنها در جهت توسعه زندگی استفاده کرد. چهبسا که آنها احساسات و هیجانها را با لذت بیشتری تجربه میکنند و لذت بیشتری میبرند.
چرا که در پیچیدگی مشکلات به دام نیفتادهاند و در کل زندگیشان از کیفیت بالاتری برخوردار است. حال ببینیم مسئله چیست و مسئله حل کردن چطور مهارتی است که تا این حد بر کیفیت زندگی تأثیرگذار است.
به جز مسئلههای ساده یا پیچیده درسی که روی کاغذ مینوشتیم و بالاخره با یک راهی آنها را حل میکردیم، در ادبیات زندگی روزمره گاهی مسئله معادل مشکل تلقی میشود و یا بهجای این کلمه استفاده میشود. اما در دانش حل مسئله تعریف دقیقتری از این کلمه وجود دارد.
حل مسئله چیست؟
متخصصان حل مسئله میگویند: هروقت بین شرایط موجود و وضعیت مطلوب فاصلهای وجود داشته باشد با مسئله مواجه هستیم، چه این فاصله را بهصورت مشکل احساس کنیم و چه هنوز تبدیل به مشکل نشده باشد.
با این تعریف اگر به اطراف خود نگاه کنیم، هزاران هزار مسئله میبینیم و شاید اصلاً دنیا را بهصورت یک مسئله بزرگ ببینیم و این در واقع مبنای فلسفه مدرن و مدرنیته است، بگذریم … در حوزههای مختلف زندگی همیشه موقعیتهایی وجود دارند که با آنچه که مطلوب ماست، با آنچه که آرزو و دلخواه ماست، متفاوتاند. هرکدام از این موقعیتها یک مسئله است.
برای مثال شما اتومبیل سالمی دارید که وظیفهاش را بهخوبی انجام میدهد و مشکلی برای شما درست نکرده؛ اما شما دوست دارید که اتومبیل مدلبالاتری داشته باشید، این یک مسئله برای شماست.
حل مسئله چیست؟
وقتی درآمد شما از هزینههای زندگی شما کمتر است هم یک مسئله برای شماست. مسئلهای که به مشکل تبدیل شد. حال حتماً موافقید که اگر یاد بگیریم خوب مسئلههایمان را حل کنیم زندگیمان از کیفیت بالاتری برخوردار میشود. خوب، حال این مسئلهها را چطور حل کنیم؟ به طور معمول ما از روشهای موجود تجربه شده برای حل مسائلمان استفاده میکنیم و تا جایی که روشهای موجود قابلیت داشته باشند با آنها پیش میرویم بعد از آن با آزمونوخطا سعی میکنیم راهحل تازه ای پیدا کنیم.
به این آزمونوخطا ادامه میدهیم تا جایی که یا به راهحل مطلوب دست پیدا کنیم و یا خسته شویم و منطقاً ادامه این روش را معقول نبینیم.اما حتماً موافق هستید که همیشه راه حلهای موجود بهترین و کمهزینهترین و سریعترین راهها نیستند و آزمونوخطا روشی است که انرژی، زمان و کال هزینههای زیادی با خود همراه دارد، پس چه کنیم؟ در دنیای امروز با حجم مسائلی که ما با آن مواجه میشویم نیازمند روشی هستیم که به سریعترین، خلاقانهترین و کمهزینهترین شکل ممکن مسائلمان را حل کند.
حل مسئله چیست؟
بد نیست بدانید که امروزه حل مسئله در سراسر دنیا بهصورت یک دانش تخصصی درآمده است که ادبیات، ابزارهای تخصصی و کاربردهای خاص خودش را دارد و در دانشگاههای معتبر دنیا به شکل دورههای كارشناسي ارشد و دکتری ارائه میشود. ما سعی میکنیم در این مجال کم به برخی از این ابزارها اشاره کنیم. متخصصان این علم معتقدند اولین گام در حل مسئله شناسایی درست و دقیق مسئله است.
دانش حل مسئله:
در دانش حل مسئله یا همان Triz، شناسایی دقیق صورتمسئله ابزار ویژهای دارد که در واقع یکی از ستونهای اصلی در فلسفه این دانش نیز هست. کارکرد چیست؟ اینکه بدانیم یک چیزی به چه دردی میخورد، چهکاری با آن میتوان انجام داد. تقریباً بله.شکل ظاهری کارکرد در Triz یک فعل متعدی است به همراه یک اسم! تعجب کردید پس اجازه بدهید با یک داستان کوتاه واقعی پیش برویم. چندین سال پیش سازمان فضایی ناسا به یک مشکل برخورد. فضانوردان ناسا نمیتوانستند مشاهداتشان را در فضا ثبت کنند.
عدم وجود گرانش باعث میشد خودکارها و… قابلیت خود را از دست بدهند. میلیونها دلار هزینه شد تا بالاخره وسیلهای ساخته شد که در هر شرایطی مینوشت: در فضا، زیر آب و… همزمان فضانوردان روسی هم با این مسئله مواجه شدند و آن را بدون هیچ هزینهای حل کردند.
مسئله حل کن تا کامروا شوی (قسمت اول)
حتماً پاسخ به ذهن شما هم رسیده، بله، آنها از مداد استفاده کردند. اگر این پاسخ به ذهن شما هم رسیده؛ یعنی شما مفهوم کارکرد را درک کردهاید. کارکرد خودکار ثبت کردن اثر ثبت کردن فعل + اثر اسم است و خوب البته این کار با هر وسیله دیگری میتواند انجام شود.
اما وقتی ما کارکرد خودکار را نوشتن در نظر بگیریم محدوده پاسخ خودمان را محدود کرده ایم و اگر وقتی که خودکار ننوشت دنبال راهی گشتیم که آن خودکار حتماً بنویسد آنوقت دچار اینرسی تفکر شدهایم. یک مثال دیگر؛ بیایید درباره ماشین لباسشویی فکر کنیم.
کارکرد این ماشین چیست؟ شستن لباس؟! اگر اینطور فکر کنیم گستره پاسخهایمان را به دو گزینه محدود کرده ایم شستن بهوسیله انسان و شستن بهوسیله ماشین. خب البته ماشین لباسشویی پاسخ بهتری برای حل مسئله بعضي افراد بعد از تجربه یک احساس تأمل میکنند و موضوع را خوب بررسی میکنند و بعد رفتاری از خودشان نشان میدهند. روانشناسان این دسته افراد را تیپ مسئله مدار مینامند.
بد نیست بدانید که امروزه حل مسئله در سراسر دنیا بهصورت یک دانش تخصصی درآمده است که ادبیات، ابزارهای تخصصی و کاربردهای خاص خودش را دارد و در دانشگاههای معتبر دنیا به شکل دورههای كارشناسي ارشد و دکتری ارائه میشود.
مسئله حل کن تا کامروا شوی (قسمت اول)
کثیف بودن لباسهاست که البته خودش مسائل متعددی تولید میکند: مصرف انرژی برق، ایجاد آلودگیهای محیط زیستی و… میبینید، راهحلمان خودش مسئله تولید میکند. معمول همینطور است، اگر خوب مسئله را حل نکنیم راهحلها خودشان مسائل پیچیده جدیدی درست میکنند.
بیایید اینرسی تفکر را کنار بگذاریم و مسئلهمان را یکبار دیگر نگاه کنیم. ما به چه چیزی احتیاج داریم؟ لباس تمیز. کثیفی لباس زائده ای است که به لباس متصل شده است. پس در واقع اتفاقی که باید بیفتد جداشدن آن زائده از پارچه است. پس ما دنبال وسیلهای هستیم که کارکردش جداکردن جسم زائد جداکردن: فعل + جسم زائد: اسم بشد. اینطوری میتوانیم بهجای اینکه به حل کردن مسائل بعدی به وجود آمده از راهحل لباسشویی بپردازیم، به این فکر کنیم که شاید بتوانیم بدون هیچ وسیلهای جسم زائد را از پارچه جدا کنیم.
مثل پارچههای خود تمیز شونده که با کمک فناوری نانو ساخته میشوند. همانطور که مشاهده میکنید وقتی مسئله درست تعریف شود گستره راهحلها خیلی بزرگتر میشود. اما اتفاقی که به طور معمول و ناخودآگاه در ذهن ما میافتد این است که ذهن جوابهای آماده ای را در خود دارد و به محض مواجه شدن با مسئله آن پاسخها به طور خودبهخودی به سطح فعال ذهن منتقل میشوند.
مسئله حل کن تا کامروا شوی (قسمت اول)
این مشکل اینرسی تفکر نام دارد و باعث میشود شما در تعریف مسئله بهجای تعریف کارکرد، کاری را که آن پاسخ برای شما انجام میدهد را تعریف کنید. نکته مهم در تعیین کارکرد تشخیص نیاز واقعی است. با تعیین آنکه دقیقاً نیاز واقعی ما چیست و نه اینکه دلمان میخواهد چه اتفاقی بیفتد، بهخوبی میتوانیم کارکرد را تعیین کنیم.
تعیین کارکرد در فضای صنعت خیلی پیچیده نیست، چرا که صنعت علیرغم ظاهر پیچیدهاش واقعیت سادهای دارد و این دانش نیز در دامان صنعت متولد شده است، اما در مسائل روزمره افراد و در جهت توسعه زندگی فردی کار کمی دشوارتر است.
چرا که عامل مهم و اصلی در اینجا انسان است و انسان موجودی است بهظاهر ساده اما بهواقع بسیار پیچیده. اما باکمی تمرین به همراه صداقت شما هم میتوانید بهخوبی درک کنید که نیاز واقعی شما چیست و دنبال بهدستآوردن چه کارکردی هستید و بعد به این فکر کنید که چگونه میشود آن را تأمین کرد.
مسئله حل کن تا کامروا شوی (قسمت اول)
خواستههای مختلفی که در زندگی داریم مثل درآمد بیشتر، منزل بزرگتر، مبلمان شیکتر، اتومبیل مدلبالاتر، جراحیهای زیبایی و… در اصل کدام نیاز واقعی ما را برآورده میکنند و چه کارکردی دارند؟ بهمحض اینکه بدانیم کدام نیاز واقعی، تأمین چه کارکردی را ضروری میکند آنوقت میتوانیم به دنبال راهحلهای جدیدتر و بهتر بگردیم.
در واقع راهحلها سیستمهایی هستند که قابلیت تأمین کارکرد موردنیاز ما را دارند. مثال خودکار را به یاد بیاورید، خودکار در واقع یک سیستم است که کارکرد مطلوب ما یعنی ثبت اثر را برای ما تأمین میکند. ستون بعدی در تفکر Triz ایدهآلگرایی است. ایدهآلگرایی در Triz به این معنی است: چطور میتوانیم بدون داشتن هیچ سیستمی نیاز واقعی خود را تأمین کنیم. یا به عبارتی بدون آنکه سیستمی وجود داشته باشد، کارکرد تأمین شود.
پارچههای خود تمیز شونده را بهخاطر بیاورید: سیستم خارجی یعنی لباسشویی حذف شد و نیاز ما به پارچه تمیز هم تأمین شد. حال فکر کنید اگر بتوانیم به کمک ابزارهای دانش حل مسئله وضعیت موجودمان را به وضع مطلوب برسانیم و همه مسائل را با روش ایدهآلی حل کنیم چه شگفتیای را در زندگی تجربه خواهیم کرد.
برای مطالعه ادامه مقاله مسئله حل کن تا کامروا شوی (قسمت دوم) بر روی لینک کلیک کنید.
مسئله حل کن تا کامروا شوی (قسمت اول)
دیدگاهتان را بنویسید