چگونه رهبر مقتدری باشیم؟
چگونه رهبر مقتدری باشیم؟
- آیا تا کنون با نافرمانی کارمندانتان روبرو شده اید؟
- تا حالا فکر کرده اید اساسا آن ها چرا به حرف شما گوش نمیدهند؟
- یک مدیر مقتدر از چه ابزاری میتواند استفاده کند؟
- سبک مدیریتی شما چگونه میتواند به اقتدار شما کمک کند؟
اگر با مشکلات بالا روبرو هستید احتمالا در حال انجام حداقل وظایف خود به عنوان یک رهبر هستید. رهبری فقط مدیریت کارمندان و وظایف آن ها نیست. برای این که تبدیل به یک رهبر مقتدر بشوید باید بدانید چگونه قدرت خود را به کار ببرید و اعمال آن چگونه است.
ما انواع مختلفی از قدرت داریم که در اینجا چند نمونه از آن ها را برای شما شرح می دهیم.
۱. قدرت اجبار (Coercive Power)
این قدرت، معمولا کمترین تاثیر را دارد ولی از همه بیشتر استفاده میشود. قدرت اجبار، وادار کردن فرد به انجام کاری است که بر خلاف میل و اراده او باشد، یا ایجاد «عواقبی» برای اقدامات کارکنان است. رهبران مستبد برای «ایجاد انگیزه» در زیردستان خود، بر تهدید، زورگویی و استفاده از واژهی «در غیر این صورت» تکیه میکنند. معمولا این نوع رفتار منجر به ترس، نارضایتی و رنجش در کارمندان میشود.
۲. قدرت پاداش (Reward Power)
قدرت پاداش یعنی این کار را انجام بده و جای آن یک چیزی بگیر. در این شرایط پاداش باید چیز ارزشمندی باشد تا اعمال این قدرت کار کند. همچنین استفاده مکرر از این روش باعث ضعیف شدن آن می شود. در بسیاری از موارد، افزایش نیافتن پاداش موجب میشود تا کارکنان احساس سرخوردگی کنند. از قدرت پاداش میشود برای افزایش روحیه و دلگرمی هم استفاده نمود. مثلا جایزه دادن به فردی که بهترین عملکرد را داشته است و یا گروهی که کمترین اشتباهات را مرتکب شده است. این نوع از قدرت، در صورت استفادهی درست، میتواند به پاداش بسیار مطلوبی در سازمان شما تبدیل شود که کارکنان برای دستیابی به آن تلاش میکنند.
۳. قدرت قانونی (Legitimate Power)
این قدرت را در همه سازمان ها می توانید پیدا کنید. قدرت قانونی، قدرت مقام یا نقش فرد در سازمان است.
قدرت قانونی، قراردادی می باشد، پس یعنی اگر مقام یا نقش خود را در سازمان از دست بدهید یا مقام و نقش شما تغییر کند، نوع قدرتتان هم عوض میشود و نمی توانید قدرت قبلی خودتان رو همراهتان ببرید. این قدرت توانایی کمی در متقاعد و ترغیب کردن دیگران دارذ. ولی اگر با قدرت های دیگر ترکیب بشود می تواند در رهبری موثر نقش داشته باشه.
۴. قدرت مرجع (Referent Power)
قدرت مرجع، مربوط به شخصیته. یک فرد کاریزماتیک با کمک این قدرت می تونه دیگران رو جذب کنه و در اون ها احساس وفاداری ایجاد کنه. قدرت مرجع، قدرت احترام هم هست. این قدرت در طول زمان، و وقتی که یک رهبر موفق است و سابقهی شناختهشدهای از موفقیت دارد، ایجاد میشود.
برخی افراد به صورت ژنتیکی کاریزماتیک هستند و با این نوع از قدرت به دنیا میآیند، ولی دیگران باید در مورد رهبری مطالعه نمایند و خود را به گونهای پرورش دهند تا بتوانند این شکل از قدرت را به صورت موثر، اعمال نمایند.
۵. قدرت اطلاعاتی (Informational Power)
قدرت اطلاعاتی، یکی از تاثیرگذارترین قدرت هاست. اطلاعات ابزاری برای تغییر هستند و وقتی شما به اطلاعاتی دسترسی دارید که دیگران ندارند این به شما قدرت می دهد. این قدرت میتواند تبلیغات مثبت یا منفی، آگاهی از استراتژی مخالفان، یا اطلاعات دقیقی باشد که در کمک به تصمیمگیری از آن ها استفاده می کنید.
در این روش شما از اطلاعات استفاده می کنید تا دیگران را متقاعد کنید. میتوان از قدرت اطلاعاتی برای سنجش و بهبود وظایف، فرآیندها و استراتژیها هم استفاده کرد.
۶. قدرت تخصص (Expert Power)
این قدرت، رابطهی نزدیکی با قدرت اطلاعاتی داره. در این نوع از قدرت، فرد از اطلاعات، دانش یا تخصصی عمیق در حوزهای که مسئولیت اون رو بر عهده داره، برخورداره. معمولا فرد به دلیل برخوردار بودن از سطح بالایی از تخصص میتواند با استفاده از اعتماد و احترام، دیگران را متقاعد کند تا کارهایی را برای او انجام دهند. این تخصص و در نتیجه این نوع از قدرت، در نقشهای رهبری دارای ارزش بسیار بالایی است.
۷. قدرت شبکه ارتباطی (network power)
فرض کنید تقاضا برای مواد اولیه مورد نیاز شرکت شما بالا رفته است. در این شرایط بدست آوردن مواد اولیه مورد نیازتان سخت است و همین ممکن است باعث لطمه زدن به سوددهی شرکت شما شود. در این موقعیت است که با داشتن شبکه ارتباطی درست در جای درست شما می توانید بدست آوردن مواد اولیه مورد نیاز شرکتتان را تضمین کنید و این شرایط بحرانی را پشت سر بگذارید.
یک مدیر یا رهبر مقتدر باید سبد قدرت های خودش رو متنوع بکنه. چون اگر فقط از یک ابزار به صورت مداوم استفاده بشه، کند میشه. پس به این صورت شما نمی تونید همیشه بخواید پاداش بدید یا همیشه وابسته به کاریزمای خودتون باشید. برای همین یک مدیر باید سبدی از قدرت ها داشته باشه که نوع اون برمیگرده به قابلیت شخصی خودش. باید توجه کنید که سبک مدیریتی شما تابع اینه که شما از چه سبدی از منابع قدرت استفاده می کنید. اینطوری هرکسی میتونه سبک فردی خودش رو در مدیریت داشته باشه و با اقتدار راه خودش رو ادامه بده.
دیدگاهتان را بنویسید